ه مناسب طلایه دار سینما ی ما…
یقینا هرکس چیزی را از دریچه ی نگاه خود میبیند و سخت است خود را در میان انوار پنجره های دید دیگران جا داد ، شاید اگر بخاهم ا.ب.ر.ا.ه.ی.م حاتمی کیا را با نگاه خودم وصف کنم چنگ های بدعت گذاری بسمت من نواخته شود .هرچند در تمام این بدعت ها که مصداق اعم و اخصش حاتمی کیاست و بس تردیدی ندارم.
هویت حاتمی کیا در دهه چهلی بودنش نیست.در تهرانی بودن و آذری بودنش نیست حتا در دانشجوی فیلمنامه نویسی بودنش هم نیست.هویت او در “هویت”است ، هویت او بر فراز برج مینو ، دیده بان بودن است ،ازرمان قرمز تا دعوت به گزارش یک جشن است.حاتمی کیا فیلم نساخته تنها زندگینامه ی روحش را نوشته،زندگینامه ی کسی که زندگی اش از جوانی آغاز میشود و جوانی اش در جنگ شروع.جنگ را تمام میکند می آید در شهر .دهه ها میگذرند و فیلم ها نیز…